افزایش قیمت سوخت چه سود و زیانی دارد؟
موضوع افزایش قیمت سوخت و ارتباط آن با کاهش قاچاق و افزایش ایمنی هنوز در بین کارشناسان و مسئولان حملونقلی محل اختلاف است و موافقان و مخالفان خود را دارد.
بعد از آزادسازی قیمت ارز و جهش ناگهانی قیمتها خیلی از کارشناسان اقتصادی عنوان کردند که زمان واقعیشدن قیمت سوخت هم رسیده است.در مقابل عدهای افزایش قیمت سوخت را نهتنها در افزایش ایمنی حملونقل جادهای تأثیرگذار نمیدانند بلکه معتقد هستند این شوک بحرانهای اجتماعی و حتی سیاسی برای دولت خواهد داشت.
محمد عطرچیان، دبیر انجمن صنفی شرکتهای حملونقل بینالمللی، جواد هدایتی سرپرست دفتر مطالعات راهبردی و اقتصاد حملونقل سازمان راهداری و حملونقل جادهای، بهروزغروی، مدیرعامل جمعیت طرفداران ایمنی راهها و محمدقاسم پورتقی مدیرعامل مهندسین مشاور فرادید در میزگردی در هفتهنامه «حملونقل» به این سؤال پاسخ دادند که آیا وضعیت حملونقل با واقعیشدن قیمت سوخت بهبود مییابد یا خیر.
آقای هدایتی در نقشه راه ایمنی بر افزایش قیمت سوخت بهعنوان راهکاری برای کاهش تصادفات اشاره شد که مخالفان و موافقان خود را داشت، بهعنوان نماینده سازمان راهداری در این میزگرد بفرمایید که چه ارتباطی بین افزایش قیمت سوخت و کاهش تلفات رانندگی وجود دارد؟
یکی از ابزارهایی که در تغییر و بهبود رفتار مردم در بخش حملونقل تأثیرگذار است مکانیزم مداخلات از نوع قیمتگذاری است. بحثهایی از جنس پولی و پرداختی در برنامهریزی حملونقل با هدف بهبود ایمنی وجود دارد. اگر در دنیا هم بررسی کنید قیمتگذاری سوخت چه به شکل مستقیم و چه غیرمستقیم یعنی دریافت عوارض بر موضوع ایمنی تأثیرگذار است.
مطالعات انجامشده ثابت کرده است که این موضوع در بحث ایمنی تأثیرگذار است یعنی گرانی سوخت باعث میشود مردم کمتر از ماشین شخصی استفاده کنند. اینکه چه شد نقشه راه ایمنی به سمت افزایش قیمت سوخت رفت؟ قرار بود توسعه حملونقل ریلی بهعنوان جایگزین کننده حملونقل جادهای و بهعنوان راهحل زیربنایی برای کاهش تلفات حوادث جادهای استفاده شود. خب؛ این در حالی است که شبکه حملونقل ریلی نه به لحاظ کمی نه کیفی توسعه نیافته است و منابع زیادی میخواهد که این توسعه رخ دهد بنابراین یک هزینه خیلی سنگینی را میخواست که خارج از توان فعلی دولت است.
محل تأمین این بودجه را قیمت سوخت قرار دادند و گفتند از محل افزایش قیمت سوخت هر آنچه دریافت شد به توسعه شبکه ریلی اختصاص یابد و بهنوعی در تصمیمگیری مردم تأثیر گذاشته شود. یعنی با افزایش قیمت حملونقل جادهای چه بنزین چه گازوییل زیرساختهای ریلی توسعه یابد و مردم به سمت استفاده از ریل کشیده شوند. منهای نقدهایی که به این طرح وارد است به نظر من قدم اول این است که باید اکوسیستم ایمنی حملونقل جادهای را بهبود دهیم یعنی تا زمانی که آموزش و بهبود زیرساختهای حملونقل جادهای را نداریم خیلی معنایی ندارد بهعنوان یک راهحل تک گزینهای فقط به افزایش قیمت سوخت فکر کنیم.
ضمن اینکه افزایش ناگهانی قیمت سوخت در این شرایط خیلی هم شدنی نیست؛ افزایش قیمت سوخت عوارض و پیامدهای اجتماعی و حتی سیاسی زیادی دارد و حتی ممکن است باعث آشوب و اعتراض شود. تحلیل عمومی هم این بود که چون اصلاً نمیخواهند برای ایمنی کاری کنند سنگ بزرگی را میاندازیم که قیمت سوخت رخ دهد و مجموعه نظام نمیتواند به این راحتی این برنامه را اجرایی کند. اما نقدها نقدهای درستی بود و در مقابل این نظر که تمام کشورهایی که ایمنی خوبی دارند قیمت سوخت در آنها بالا است این پاسخ را داشت که ایمنی دوبعدی نیست و اگر اینجوری بود دنیا قیمت سوخت را افزایش میداد تا تصادفات به صفر برسد.
آقای غروی شما چطور با کارآمدی و ناکارآمدی این استدلال موافق هستید؟ افزایش قیمت سوخت میتواند بهبود ایمنی را در پی داشته باشد؟
من ازلحاظ تئوریک فرمایشات آقای هدایتی را تأیید میکنم اما کلیتر به موضوع نگاه میکنم. اظهارات ایشان در جامعهای صادق است که تعادل درآمد و هزینه وجود داشته باشد در این صورت میشود با پارامتر هزینه سیستم را به سمتی که میخواهید ببرید. مشکلات در بخش حملونقل در شش ماه اول سال افزایش یافته است که یکی از دلایل آن عدم تعادل بین هزینه و درآمد رانندگان است. رانندگان معترض هستند چرا درآمد و هزینه ما با یکدیگر مطابقت ندارد خیلیها دست از کار کشیدند. بحثها ازلحاظ تئوریک درست است اما مصداق آن در جامعه ایرانی درست نیست.
ابتدا باید مشکل داخلی حملونقل را شناخت. الآن دچار عدم تعادل در درآمد و هزینه هستیم و دیگری عدم تعادل بین عرضه و تقاضا. هر وقت توانستیم تعادلی در بازار حملونقل به وجود بیاوریم بعدازآن میتوانیم به افزایش قیمت سوخت فکر کنیم. یعنی وقتی تعادل هزینه و درآمد نداریم افزایش قیمت سوخت غیرازاینکه به مشکلات اضافه کند هیچ اتفاق بهتری را در پی نخواهد داشت. متوسط انتظار نوبت در یک سال گذشته در بندرعباس روزانه بین ۱۰ تا ۱۲ روز بوده است یعنی تقاضای حمل بار از بار بیشتر است. همین چند روز پیش آمار گرفتم به زمان انتظار ۶ روز رسیده است با وجود اینکه قیمت کامیون بالا رفته است و عدهای به آن بهعنوان یک کالای سرمایهگذاری نگاه میکنند و عدهای کلاً از کار کنارهگیری کردند، هنوز میزان بار کمتر از تقاضا است. اکنون قیمت کامیون بالای یک میلیارد تومان است که دلیل اقتصادینبودن فعالیت بخش حملونقل است. باید ببینیم نسخههایی که در کشورهای پیشرفته جواب داده در چه شرایطی بوده است.
به نظر من در شرایط تعادل در بازار است که میتوان به واقعیشدن قیمت سوخت فکر کرد اما الآن در این شرایط گرفتاریهای حملونقل افزایش مییابد. قاچاق سوخت هم به دلیل تفاوت قیمت سوخت در ایران با کشورهای همسایه است و بهطور طبیعی این اتفاق میافتد. بهجای اینکه جلوی قاچاق را بگیرند از افزایش قیمت سوخت صحبت میکنند؟ این راهحل معکوس است باید با قاچاق مبارزه کرد اما با روشهای خودش. در دولتهای گذاشته برنامهای پلکانی داشتیم اما بهیکباره معادلات بازار به همریخت و این برنامه متوقف شد. ما اگر بخواهیم قیمت سوخت را بالا ببریم نهتنها نتیجهای در افزایش ایمنی ندارد بلکه موجب شکاف عمیقتر بین درآمد و هزینه راننده خواهد شد و نتیجه آن مشکلات مضاعف در بخش حملونقل است. در یک بازار متعادل و در یک کشور پیشرفته افزایش قیمت سوخت کاملاً منطقی است اما در کشور ما نتیجه معکوس دارد.
آقای عطرچیان در خصوص اظهارات آقای غروی و بهخصوص بخشی که مربوط به قاچاق سوخت است چه نظری دارید؟
وقتی تعرفههای دورقمی و یا حتی سهرقمی دارید معلوم است قاچاق میشود از هر اقتصاددانی هم بپرسید چرا کالا قاچاق میشود نمیگویند چون مرزها باز است میگوید تعرفههای دورقمی انگیزه را برای قاچاق افزایش میدهد. ما در کشوری زندگی میکنیم که بعد از ونزوئلا دومین سوخت ارزان را دارد؛ روزی ۳۶ میلیون دلار سوبسید بنزین میدهیم. اگر مصرف بنزین را ۹۰ میلیون لیتر در روز و مصرف گازوییل را صد میلیون لیتر در روز حساب کنیم. فقط برای بنزین ما ۳۶ میلیون دلار سوبسید پنهان میدهیم و ۴۰ میلیون دلار هم برای گازوییل پرداخت میکنیم. آیا این روش اداره کشور به دنبال خود قاچاق نخواهد داشت؟ آیا این روش با خود مشکلات مربوط به قاچاق را افزایش نخواهد داد؟ ادامه این روش استفاده از حملونقل عمومی را کاهش میدهد و سرمایهگذاری روی حملونقل ریلی بیارزش میشود. یکبار برای همیشه باید این اتفاق بیفتد و قیمت سوخت واقعی شود.
این مشکل هم مربوط به این دولت و دولت گذشته نیست. صدسال است با این پدیده مواجه هستیم آیا نباید دولت تکلیف را روشن کند؟ ازنظر ما انجام قاچاق در این شرایط طبیعی است گازوییل در ترکیه لیتری ۱۰۰ سنت است؛ در ترکمنستان که تقریباً ارزانترین گازوییل منطقه را دارد لیتری ۳۰ سنت است؛ گازوییل در افغانستان لیتری ۵۰ سنت، در آذربایجان ۶۰ سنت، در ترکمنستان لیتری ۵۵ تا ۶۰ سنت است خب وقتی اینجا قیمت گازوییل ۵ سنت است معلوم است که قاچاق میشود. آیا معتقد هستید باید با این روش غلط ادامه دهیم؟ یعنی برای نسلهای آینده هم سوبسید پنهان دهیم؟ من طرفدار واقعیسازی قیمت سوخت هستم، آزادسازی قیمت سوخت را قبول دارم ضمن اینکه از مشکلات و تبعات اجتماعی آنهم باخبر هستم. هیچ دولتی شاید جرئت این تصمیمگیری را نداشته باشد.
سالهای سال قیمت دلار را ثابت نگه داشتیم و بهیکباره در یکجایی قیمت آن را آزاد کردیم و با این جهشهای قیمت مواجه شدیم. اشاره کردند آقای غروی قرار بود واقعیشدن قیمت سوخت بهصورت پلکانی افزایش یابد؟ اما این طرح ناموفق بود و حالا درست مثل آزادسازی قیمت دلار کار خیلی سخت است و حالا این سؤال مطرح است که دولت میتواند این کار را انجام دهد. خیر نمیتواند به دلیل تبعات اجتماعی آن نمیتواند چراکه در صورت آزادسازی گازوییل به لیتری ۱۵ هزار تومان میرسد آیا امکانپذیر است؟
شرایط برای آمادهکردن جامعه در صورت تصمیم برای واقعیشدن قیمت سوخت چیست؟
در نظر داشته باشید این افزایش قیمت برای دولت خیلی کارایی دارد. کسری بودجه دولت تأمین میشــــود؛ بـــــرای تـــوسعه زیرساختها دولت بودجه کافی خواهد داشت و خیلی از منابع درآمدی دولت افزایش ناگهانی مییابد و بنابراین دولت از بخشی از مشکلات رها میشود. میتواند حقوق کارمندانش را افزایش دهد چراکه دیگر کارمند نمیتواند از پس جهش قیمتها برآید. باید از ماحصل قیمت سوخت، بسته حمایتی برای کل جامعه در نظر گرفته شود و برای بخشی دیگر مثل کارمند و کارگر بستههای حمایتی قویتری ارائه شود. درواقع در صورت واقعیشدن قیمت سوخت جامعه به افزایش حقوق نیازمند است. اگر سوخت را بدون افزایش حقوق کارمند و کارگر زیاد کنیم باید منتظر بحرانهای اجتماعی باشیم.
همزمان با افزایش قیمت سوخت در کشور باید برای همه بخشها یک برنامه داشته باشیم. اما چیزی که ما میبینیم این است که فعلاً قدرت این برنامهریزی وجود ندارد. با افزایش قیمت سوخت دولت از بسیاری از مشکلات رها میشود و باید برای مشکلات مردم هم برنامه داشته باشد؛ همزمان با افزایش حقوق کارگر و کارمند و همزمان بخش حملونقل را پاسخ دهد. در این صورت خودبهخود نوسازی ناوگان هم اتفاق میافتد؛ یعنی همه موضوعات این کشور به این تصمیم استراتژیک بستگی دارد.
آقای هدایتی آقای غروی با بخش زیادی از اظهارات شما مخالف بودند و معتقد هستند در بستری که حملونقل دردهای کهنه دارد افزایش قیمت سوخت شکاف بین درآمد و هزینه رانندگان را افزایش میدهد؛ آقای عطرچیان اما معتقد هستند ادامه پرداخت یارانه پنهان دولت را ورشکسته و قاچاق را بیشتر میکند؛ شما دراینباره چه نظری دارید؟
من فکر میکنم باید بحث قیمت سوخت و ایمنی در بخش حملونقل عمومی را جدا از هم ببینیم. با آقای غروی موافق هستم. ایشان تحلیلی از وضعیت فعلی دارند که درست است و درحالحاضر شکافی جدی بین عرضه و تقاضا داریم که داستان اعتصابات هم به آن مربوط میشود. عمده داستان ما تلفات مربوط به شخصیسوارها است نه حملونقل عمومی و باید تأثیر افزایش قیمت سوخت را روی این قسمت تحلیل کرد. بحث واقعیشدن یک موضوع اقتصادی است نه حملونقلی، یعنی تبعات آن در بخش حملونقل است و خود فیالنفسه موضوع حملونقلی نیست. اگر قاچاقی اتفاق میافتد یک پدیده اقتصادی است که راهحل اقتصادی دارد.
بنابراین نکته آقای عطرچیان که میگویند باید متخصص اقتصادی دراینباره صحبت کنند درست است. من متخصص اقتصادی نیستم اما اشکال این است که مدل اقتصادی ما هنوز مشخص نیست. معلوم نیست دنبال اقتصاد سرمایهداری هستیم، اقتصاد بازار، اقتصاد بخش خصوصی یا به دنبال اقتصاد لیبرال هستیم، یک شتر گاو پلنگی داریم تا مدل توسعه اقتصادی در کشور نداشته باشیم نمیتوانیم تصمیم بگیریم. در کشورهای دیگر مدل توسعه اقتصادی معلوم است. در این شرایط واقعیشدن قیمت سوخت ممکن است شوکی در حملونقل بگذارد اما از منظر حملونقل عمومی در میانمدت تأثیر مثبتی دارد و مشکل عدم تعادل را حل میکند. مشکل حضور کامیونهای کهنه در حملونقل هم به همین واقعینبودن قیمت سوخت بازمیگردد. بر همین اساس اعتقاد داریم واقعیشدن قیمت سوخت فعالیت حملونقلیها را واقعی میکند و فقط کسی در حملونقل میماند که واقعاً قرار است از این شغل کسب درآمد کند.
آقای غروی ظاهراً دوستان با افزایش قیمت سوخت موافق هستند، شما اما اصرار دارید واقعیشدن قیمت سوخت شوکی را به بخش حملونقل وارد میکند که دولت از پس کنترل آن برنمیآید؟
بحث این است که اقتصاد ملی ما دچار مشکل است. مشکلات اقتصاد ملی بهصورت دایرهوار به هم ارتباط دارد. ما اگر نتوانیم برای اقتصاد کشور برنامهای درست داشته باشیم تبعات آن عدم تعادلهای مختلفی است که نهفقط در بخش حملونقل بلکه امروز در مسکن، در بخش نیروی کار و سایر بخشها دیده میشود. چون اقتصاد ملی ما بر پایه صحیحی نمیچرخد. اگر میخواهیم ریشهای مشکلات بخش حملونقل را حل کنیم باید پایههای اقتصادی کشور را محکم کنیم. جمعبندی صحبت آقای عطرچیان درست است. سوبسید پنهان که بارمالی زیادی روی دست دولت گذاشته است به دلیل کارکرد نادرست اقتصاد ملی به وجود آمده است و اگر بخواهیم ریشهای با موضوع برخورد کنیم باید به برنامهریزی کلان برای اقتصاد فکر کنیم.
آقای عطرچیان چرا بخش حملونقل تابهحال این موضوع را از دولت نخواسته است؟
این را باید آقای هدایتی جواب دهد. مشکل در اقتصاد کلان است و دولت دارد با سوبسید پنهان روزانه میلیونها تومان هزینه پرداخت میکند که ناشی از عدم تعادل در بخش اقتصاد ملی است. الآن وقتی کامیون ترانزیتی من به سمت خارج بار میبرد به او سوخت نمیدهند یعنی به کامیون ایرانی حامل بار صادراتی ایران با این هدف که میخواهیم با قاچاق سوخت مبارزه کنیم سوخت گرانتری میدهند. یعنی درحالیکه تمام دنیا برای بارهای صادراتی خود سوبسید میدهند ما نهتنها سوبسید نمیدهیم بلکه کار را سختتر میکنیم.
چرا همین حالا ارز ناشی از فروش صادرات به کشور بازنمیگردد چون برخلاف معادلات اقتصادی تصمیمات ارزی غلطی گرفتیم. اتاق فکر اداره کشور که در حال برنامهریزی است به نظر میرسد این برنامه را نتوانسته است در حوزه اقتصاد انجام دهد. یکجایی باید نشست و موضوع سوخت، صادرات و ارز را حل کرد. ما میگوییم اتاق فکری که قرار است برنامهریزی داشته باشد در حوزه اقتصادی ملی تا الآن ناتوان بوده است.